måndag 21 mars 2011

بيان عدد من النشطاء الاهوازيين حول الاحداث الاخيرة في البحرين


تتابع القوى الوطنية و الديمقراطية في عربستان - الاهواز - بكل اهتمام و بقلق بالغ ما يجري على الساحة البحرانية وذلك انطلاقا من العلاقات التاريخية السببية و النسبية التي تربط بين الشعبين الشقيقين الشعب العربي الاهوازي و الشعب البحريني الشقيق . ومما يزيد من قلقنا ومخاوفنا ما يجري في هذا البلد الشقيق هو الدور المتعاظم الذي تلعبه بعض الاطراف المتنفذة في النظام القائم في ايران المسًير من قبل ولاية الفقية ممثل بمرشده وكذلك موقف القوميين العنصريين الفرس الذين يروجون الى مبدأ استعادة البحرين وضمها الى ايران، ومن مفارقات نظام الجمهورية الاسلامية انه بدلا من التعاطي بايجابية مع مظاهرات شعوبه من اجل الحرية والديمقراطية وحق تقرير المصير نراه يتعامل بمواقف انتقائية وعلى اساس طائفي بحت حول ما يجري من احداث في الوطن العربي، فعلى سبيل المثال يصدر مرشد الثورة فتوى يحرم فيها التظاهر في العراق بينما تحث اجهزة ابواقه الاعلامية ليلا نهاراعلى التظاهر في البحرين وذلك على اسس طائفية مقيتة . وانطلاقا من العلاقات التاريخية التي تربط بعض القوى الوطنية و الديمقراطية الاهوازية بالحركات و التنظيمات البحرينية والوطنية الخليجية وما قدمته هذه الحركات من دعم لنا على المستوى الثقافي والسياسي ، فاننا نعلن تضامنا وتاييدنا للمطالب الاصلاحية التي تطالب بها الحركة الوطنية والديمقراطية البحرينية انطلاقا من الاسس التالية :1- ادانة التدخلات الاجنيية في شؤون البحرين الداخلية وخاصة التدخل الطائفي الايراني البغيض ورفض اي توجيه طائفي للازمة البحرينية. 2- تأييد المطالب الديمقراطية الاصلاحية التي تنادي بها الحركة الوطنية الديمقراطية البحرينية بعيدا عن الشعارات الطائفية التي تطلقها بعض القوى في البحرين . 3- نحذرجماهير شعبنا العربي في الاهواز – عربستان - من سياسة النظام الايراني الاجرامي والذي يحاول جرهم للتظاهر ضد الانظمة العربية في بلدان الخليج و الجزيرة على اساس طائفي . 4- نناشد الحكومة البحرينية الى ابقاء باب الحوار مفتوحا امام المفاوضات بين الحكومة والمعارضة من اجل الوصول الى حل مشرف وعادل للازمة البحرينية مما يكفل الاستقلال و السيادة الوطنية .5- نناشد المعارضة البحرينية الى التحلي بالصبر والعقلانية و فضح المحاولات التي تدعوا الىها بعض اطراف الطائفية في البحرين لفرض نظام مشابه للنظام الايراني .اننا على ثقة تامة ان ابناء البحرين بما يملكون من تجارب ومن تاريخ عريق في النضال قادرون على تجاوز محنتهم بعدين عن الوصاية الايرانية.
الدكتور كريم بني سعيد عبديان – قيادي في منظمة حقوق الانسان الاهوازية
يوسف عزيزي ناشط سياسي عربي اهوازي و عضو اتحاد الكاتب الايرانيين
جابر احمد ناشط سياسي عربي اهوازي – مركز دراسات الاهواز نشطاء المجتمع المدني الاهوازي
الدكتور علي الطائي ، استاذ جامعي في الجامعات الامريكية
نوري حمزة اعلامي وناشط سياسي عربي اهوازي
كوثر آل علي ناشر و ناشط سياسي عربي اهوازي
عبد الهادي طرفي اعلامي عربي اهوازي
عمار تاسائي كاتب و ناشط سياسي عربي اهوازي
محمود عسكري - ابو شكر – باحث عربي اهوازي
طاهر ياسين حلمي ناشط عربي اهوازي
مركز مناهضة العنصرية و معاداة العرب في ايران
التاريخ في | 21| 3|2011

تنديد بالاعتقالات الاخيرة في عربستان

مركز مناهضة العنصرية ومعاداة العرب في ايران يندد بالاعتقالات الاخيرة في عربستان




اعتقلت قوات الامن الايرانية خلال شهر فبراير الماضي 8 من النشطاء العرب الاهوازيين في مدينة خلف آباد ( رامشير الرسمية ). وقد تمت الاعتقالات على مرحلتين كالتالي: في المرحلة الاولى اعتقل الامن الايراني في تاريخ 16 – فبراير 2011 كل من: عبدالرحمن العساكرة، الناشط في مجال حقوق الانسان والحائز على درجة الماجستير في علم الاجتماع حيث يعمل مدرسا في ثانويات مدينة خلف آباد الواقعة شمال شرق اقليم عربستان في ايران.

 
هاشم الشعباني، الناشط السياسي و الحائزعلى درجة الماجستير في العلوم السياسية ومدرس اللغة العربية في ثانويات مدينة خلف آباد.

.
المهندس محمد علي العموري، الناشط السياسي و الثقافي وخريج الجامعة الصناعية في اصفهان.

.
شهيد العموري، الشاعرالشعبي و الناشط الثقافي في خلف اباد.

.
عقيل عقيلي، خبير في علم الحاسوب و الناشط في مجال الشبكات الاجتماعية على الانترنت.

.
عبدالاميرالعموري، شقيق المهندس محمد علي العموري. وفي المرحلة الثانية وفي يوم الاثنين 2011 / 2/ 28 تم اعتقال كل من :

.
المهندس حبيب الله راشدي، من مواليد 1969 وكان رئيسا للمجلس البلدي لمدينة خلف آباد خلال فترة حكم الاصلاحيين.

.
هادي راشدي، الناشط السياسي و الثقافي في المدينة من مواليد 1972 و الحائز على ماجستير في علم الكيمياء.وقالت عوائل السجناء ان القوات الامنية الايرانية داهمت بيوتهم ولم توجه اليهم اي تهم عند اعتقالهم ،كما انهم منعوا من اختيار محامين لهم، مما يعتبر خلافا للقوانين القضائية في ايران. وكان المعتقلون - وهم شعراء ومدرسون – ينشطون في المجالات الثقافية كإقامة الامسيات الشعرية وتكريم الشعراء المحليين وينظمون الصفوف المجانية لمساعدة الشباب العرب الاهوازيين لدخول الجامعات، كما كان لهم دور بارز في الانتخابات البرلمانية والمجالس المحلية. نحن على ثقة تامة ان النظام الايراني الاستبدادي والمسؤولين المحليين في اقليم عربستان (خوزستان الرسمي) لايريدون اي تطور للشباب العرب ولايتحملون اي نشاط سلمي سياسي وثقافي لهم في اقليم عربستان ويعود هذا الى الاتجاهات الشوفينية المعادية للعرب في السلطة الايرانية. لذا اننا كمركز يناهض كل أشكال العنصرية في ايران هذه الاعتقالات ونطالب السلطات الايرانية باطلاق سراحهم. كما نطالب مؤسسات حقوق الانسان الايرانية والعربية والعالمية بتحمل مسؤولياتها و الاهتمام بقضية هؤلاء المعتقلين من خلال الضغط على السلطة الايرانية لاطلاق سراحهم فورا.بيان رقم 11/3/13/5

tisdag 15 mars 2011

واکنش به بازداشت 8 فعال سیاسی و فرهنگی عرب در ایران





بیانیه کانون مبارزه با نژادپرستی در ایران





کانون مبارزه با نژادپرستی وعرب ستیزی در ایران روز سه شنبه 15 – 3 – 2011 اعلام کرد نیروهای امنیتی ایران طی ماه گذشته 8 تن از فعالان سیاسی وفرهنگی عرب را در رامشیر ( خلف آباد ) بازداشت کرده است.

بر اساس بیانیه این کانون ماموران وزارت اطلاعات بدون ارائه هیچ حکمی ابتدا 6 تن از فعالان سیاسی و فرهنگی را در این شهر بازداشت کردند و یک هفته پس از آن دو نفر دیگر را پس از یورش به منازل شخصیشان در رامشیر دستگیر کردند.

بیانیه بازداشت شدگان را عبدالرحمن عساکره فعال حقوق بشر ، هاشم شعبانی فعال سیاسی ، محمد علی عموری فعال سیاسی و فرهنگی ، شهید عموری شاعر و فعال فرهنگی ، عقیل عقیلی کارشناس کامپیوتر ، عبدالامیرعموری فعال سیاسی، حبیب الله راشدی رئیس سابق شورای شهر خلف آباد و هادی راشدی فعال سیاسی و فرهنگی معرفی کرده است.

خانواده های این بازداشت شدگان اعلام کرده اند که نیروهای امنیتی هنگام یورش به منازل انها هیچ نوع حکمی ارائه نکرده اند و اتهام این افراد مشخص نیست.

انها تاکید می کنند دستگاه امنیتی ایران بر خلاف قوانین موجود در این کشور فرزندانشان را از حق داشتن وکیل محروم کرده اند.

کانون مبارزه با نژادپرستی تاکید کرد بازداشت شدگان که اغلب آنها شاعر و معلم هستند در شهر خلف آباد به فعالیت فرهنگی مانند برگزاری شب شعر و بزرگداشت شاعران محلی و برگزاری کلاس های آموزشی مجانی برای کمک به دانش آموزان می پرداختند.

این فعالان عرب همچنین از نیروهای سیاسی تاثیرگذار در خلف اباد معرفی شدند که در انتخابات پارلمانی و شورای شهر گذشته نقش برجسته داشتند.

بیانیه دلیل بازداشت این افراد را " رویکردهای شوونیستی و عرب ستیز مسئولان محلی " به شمار آورده است و از سازمان های حقوق بشری خواست تا به هر طریق ممکن برجمهوری اسلامی ایران فشار وارد سازند تا این بازداشت شدگان را فورا آزاد کند.








söndag 6 mars 2011

نژادپرست ها، اصلاح طلبان و انقلابیون/ سیماسحر زرهی



 
یوسف عزیزی بنی طرف در دفتر شهروند ـ فوریه 2011
ترجمه: فرنگیس زاهد

 گفت وگو با یوسف عزیزی بنی طرف
آیا برای چند روز، و یا چند ساعت، بسته به آنکه که چقدر مجذوب حوادث شده باشید، همه ی دنیا در تونس، مصر و حالا لیبی خلاصه نشده بود؟
جوانان در سرتاسر منطقه به خاورمیانه چشم دوختند و فکر کردند این روزها عرب بودن چه حس خوبی ست.
برای ایرانیان جنبش جوانان دمکراسی خواه در دنیای عرب انرژی و نیروی تازه ای به خیابانهای اصفهان، مشهد، شیراز و تهران تزریق کرد. با شعارهای جدید الهام گرفته از خیابانهای قاهره  ایرانیان بار دیگر خیابانها را فتح کردند.
شعارهایی چون :”مبارک، بن علی، نوبت سید علی” که ترجمه آن این است مبارک(حسنی مبارک رئیس جمهور برکنار شده مصر)، بن علی (زین العابدین بن علی رئیس جمهور سرنگون شده تونس) و حال نوبت سید علی ست، که اشاره ای ست به سید علی خامنه ای رهبر فعلی ایران.
در تهرانتو ما نیز در همبستگی با مردم ایران راه پیمایی کردیم، و اینبار مجهز به پلاکاردها و شعارهایی بودیم که پیوند میان قیام تونس و میدان تحریر را با جنبش مردمی در سطح خیابانهای تهران به نمایش می گذاشت. 
آن هنگام که جوانان ایرانی و جوانان عرب در مبارزه برای دمکراسی علیه حاکمان ظالم به وحدت رسیدند به نظر می رسید برای لحظه ای آن شکاف تاریخی بین ایرانیان و اعراب  کنار گذاشته شد.
حتی در فیس بوک پیغامی از سوی جوانی ایرانی داشتم که برای انجام مصاحبه و چاپ آن در نشریه ای دانشجویی  به دنبال فعالی مصری بود. 
البته برای شما کانادائی ها، امریکائی ها ویا اروپائی ها این اتحاد بین ایرانی ها و دنیای عرب امری طبیعی ست. در هر صورت آیران، آیراق(عراق)، چه فرقی دارند؟
اما ما ایرانی ها، جنگ ایران و عراق را داریم، و هم چنین جدایی مذهب شیعه و سنی و میراث هجوم اعراب در قرن ششم. ما این دشمنی را با قدرت حفظ کردیم.
در ابتدا به نظر می رسید هنگامی که جوانان ایرانی در تورنتو با شور و اشتیاق شعارهایی در همبستگی با تونس و مصر سر دادند این اختلافات به تاریخ پیوستند. و سپس اتفاقی افتاد، مرد میانسالی، شاید در میانه ی دهه پنجاه و یا شصت خود، در حالیکه پرچمی از گذشته های دور ایران را تکان می داد فریاد زد:”نسل من آریا، دین از سیاست جدا.” که ترجمه سردستی آن چنین است:”نژاد من آریایی ست، و دین و سیاست باید از هم جدا باشند.”
حال شما باید چند نکته را در مورد ایرانی ها بدانید تا به تأثیر این شعار پی ببرید. معنای نیمه دوم این شعار که خواهان جدایی دین از سیاست است مشخص است. و مورد حمایت همه ماست.
اما نیمه ی اول آن……
از دید شما غریبه ها، ایرانی ها گروهی یکدست و یکپارچه به نظر می رسند. در نگاه غربی ها ما همه مثل هم هستیم، مردمانی معمولی با پوستی سبزه و بینی برجسته و ابروهای کمانی.
اما هنگامی که با نگاهی موشکافانه و از نزدیک این  جامعه را بررسی کنید آنگاه  به شکاف ها، دسته بندی ها  و تفرقه بین آنها پی خواهید برد.
وقتی که زبان فارسی را بدانید می توانید لهجه ها و آهنگ های کلام متفاوت را تشخیص دهید، و از همین جا تبعیض و تعصب نژادی آغاز می شود.
این شعار  به ایده ایران به مثابه جامعه ی آریایی نژاد اشاره می کرد که آگاهانه اقلیت های قومی در ایران چون اعراب، کردها، ترکمن ها، آذری ها و بلوچ ها را نادیده می گرفت.
در یک کلام این شعار خواهان ایرانی بدون آن جمعیت بیش از سی و پنج درصدی اقلیت هایش بود.
 بنا به گفته یوسف عزیزی بنی طرف نویسنده و روزنامه نگار عرب ایرانی  و رئیس انجمن مبارزه با تبعیض نژادی و ستم ملی علیه اقلیت عرب، این تعصب و ناشکیبایی در برابر دیگر ملیت ها در ایران است که مانع پیروزی جنبش سبز بر رژیم اسلامی شده است.
عزیزی بنی طرف توضیح می دهد:” ملیت های گوناگونی در ایران زندگی می کنند. ما بجز جمعیت فارس، ترک ها، عرب ها، بلوچ ها، کردها و ترکمن ها را نیز داریم. یک جنبش دمکراتیک در ایران با  چالش های ویژه خود روبروست.”
به نظر عزیزی بنی طرف در ایران دو جنبش به طور همزمان در حال پیشرفتند. او می گوید:” یکی جنبش سبز است که در مناطق فارس نشین ایران همچون تهران، اصفهان و شیراز فعال است. و دیگری جنبش اقوام غیر فارس است که در کنار جنبش سبز  فعالیت دارد، بر ضد تبعیض نژادیست، و جنبشی ست برای حق آموزش زبان مادری و برابری.”
عزیزی بنی طرف می افزاید:” این دو جنبش در کنار هم  پیش می روند و با هم در حال مباحثه و گفت وگو هستند، اما هنوز با یکدیگر متحد نشده اند.”
او بلافاصله می گوید:” والبته معنای سخنم این نیست که در جنبش سبز بجز فارس ها دیگران حضور ندارند، اما در اقلیت هستند.”
از دید عزیزی بنی طرف اتحاد این دو جنبش برای پیشرفت فرآیند دمکراسی خواهی در ایران ضروری ست. او می گوید:” هنگامی که جنبش سبز و جنبش دفاع از حقوق اقلیت ها به هم بپیوندند آنگاه به مثابه جنبش حقیقی دمکراسی خواهی در ایران ظهور خواهند کرد.”
با آنکه عزیزی بنی طرف همچنان به گفت وگو و تبادل نظر بین این دو جنبش بسیار خوش بین است، اما تأکید می کند:”هنوز بین رهبران جنبش سبز و رهبران جنبش های اقلیت های مختلف قومی در ایران اختلاف نظر وجود دارد.”
او می گوید:”به عنوان رهبران اقلیت ها بار دیگر در کنار فارس ها نخواهیم جنگید مگر رسما حقوق ما را بپذیرند.”
او می افزاید:” اگر شروط ما در نظر گرفته نشود ما در جنبش شما شرکت نمی کنیم. رهبران جنبش سبز باید اعلام کنند که در چشم اندازشان برای ایران نوین حقوق اقلیت ها گنجانده شده است. آنها باید فدرالیسم را در خط مشی سیاسی خود بپذیرند.”
عزیزی بنی طرف اذعان می دارد:”تا کنون بجز چند مورد محدود عمدتاً گفت وگو بین رهبران جنبش حقوق اقلیت ها و رهبران جنبش سبز از طریق اینترنت هدایت شده است.”
او تاًکید می کند:”کسانی مثل من و یا فعالانی از جامعه ی کردها و ترک ها  مقالاتی می نویسیم و در اینترنت منتشر می کنیم و فعالان جنبش سبز آنها را می خوانند. و به همین ترتیب ما نیز از نزدیک مقالات و بیانیه های آنها را دنبال می کنیم.”
با وجود محدودیت هایی که در راه گفتمان این دو جنبش ترقی خواه در ایران وجود دارد، عزیزی بنی طرف بر این باور است که تغییر در ایران اجتناب ناپذیر است. او می گوید:”دو راه در پیش داریم. یک راه آن است که موسوی و کروبی، رهبران نمادین جنبش سبز ایران خواسته های مردم را  بپذیرند و آنرا در نظراتشان منعکس کنند، در غیر این صورت همچون مصر و تونس جوانه های تازه ای از دل این جنبش شکوفا خواهد شد.”
عزیزی بنی طرف روند انقلاب های اخیر در خاورمیانه را راهکاری مناسب برای ایران می داند. او اظهار می دارد:”تونس و مصر نمونه های بارزی از این انقلاب ها هستند. هر دو مورد هم با حاکمیت سرکوبگری که  نتوانست نماینده مردم باشد روبرو بودند و هم با اپوزیسیون ناتوانی که در بهترین حالت فقط می توانست امتیازی ناچیز از حاکمیت بگیرد، و در چنین موقعیتی نیروی سوم ظهور کرد.”
در تشریح نظر خود عزیزی بنی طرف می گوید:”گروه های مختلف، مارکسیست ها، لیبرال ها و اسلامگراها هیچکدام نتوانستند تغییری حقیقی در مصر پدید آورند، و به همین دلیل نیروی سوم، جنبش نوظهور جوانان سر بلند کرد.”
عزیزی بنی طرف به آینده جنبش دمکراسی خواهی در ایران بسیار خوش بین و امیدوار است. او تأکید می کند:”هیچ نیرویی نمی تواند در مقابل جنبش دمکراسی خواهی مقاومت کند. ما شاهد سقوط رژیم های مصر و تونس بودیم. و حال می بینیم لیبی، رژیم سرکوبگری که فکر می کردیم هیچ نیرویی حریفش نیست، چطور از بیخ و بن به لرزه افتاده است. و همینطور مراکش، یمن و بحرین نیز برای دمکراسی در جوش و خروشند.”
به بیان عزیزی بنی طرف:” ایران نزدیکترین کشور به این ملت های عرب است. شباهتها زیاد است و رابطه ای منطقی بین ایران و دنیای عرب وجود دارد.”
عزیزی بنی طرف در پایان می گوید:” قیام های تونس و مصر بر پتانسیل انقلابیگری در ایران افزود. حال ما شاهدیم که جوانان ما توجه ویژه ای به جنبش های مردمی در یمن، تونس و بحرین پیدا کرده اند. در بین جوانان ایرانی جمعیتی بالغ بر چهار تا پنج میلیون جوان عرب هستند که در اهواز زندگی می کنند و بیست و چهار ساعته اخبار الجزیره را دنبال می کنند  و دستاوردهای جنبش دمکراسی خواهی در خاورمیانه را جشن می گیرند.”
                                                                     http://www.shahrvand.com/?p=12903

lördag 19 februari 2011

بيان مركز مناهضة العنصرية و معادة العرب في إيران بشأن ثورة مصر


يتقدم مركز مناهضة  العنصرية و معادة العرب في إيران بأحرالتهاني والتبريكات إلى جميع أحرار العالم و الشعب المصري الثائر ضد الدكتاتورية لإنتصار ثورة 25 ينايرالمظفرة حيث رافقنا إنجازاتها العظيمة لحظة بلحظة و وقفنا وقفة إجلال و تحسين مع  جميع المتطلعين إلى الحرية والإنعتاق من الإستبداد المتربع على رقاب الشعوب.

يرى مركز مناهضة العنصرية الذي ينشط لمواجهة التمييز المفروض ضد الشعب العربي في الأهواز – عربستان – في جنوب إيران  بأن ثورة شعوب المنطقة التي بدأت في تونس و انتقلت الى مصر و هی مستمرة في باقي البلدان العربية تمثل شهادة أخرى على تحقيق التجربة التاريخية المتمثلة في الإنتصارعلى الاستبداد و التمييزالاجتماعي المتفشي في المنطقة.

ونؤكد ان نضالنا ضد الاستبداد الديني و
جميع أشكال العنصرية  والتوجهات المناهضة للعرب في ايران هو امتداد لهذا المد الثوري الذي أخذ يجرف الانظمة الدكتاتورية.

وكانت الثورة العظيمة التي قادها خيرة شباب مصر و شاركت فيها جميع شرائح المجتمع المصري مدرسة لكل شعوب العالم و خاتمة لفترة طويلة من حكم شمولي كان نصيب الشعب المصري منه تفشي الفقر و الإختلاف الطبقي و تحديد الحريات المشروعة  وهذا ما يتناقض مع طبيعة ابناء ارض كنانة و تاريخهم المشفوع بالنضال ضد الاستبداد والإستعمار.

يسعدنا أن نتلقى من ثورة مصر العظيمة درسا للتحرير من قيود يفرضها قادة يتجاهلون المصير الذي حل بحسني مبارك و قبله بزين العابدين بن علي وكلنا أمل بتحقيق إنجاز مثل الذي سجله ابناء مصر في التاريخ و هو مدعاة فخر لكل أحرار العالم و شعبنا العربي الأهوازي الذي يرافق التطورات التاريخية في مصر و تأثر طوال العقود الماضية بانجازات الشعب المصري التاريخية منها ثورة 23 يوليو 1952 كما تشكلت أولى الأنظمة السياسية في الاهوازعلى أساس المد القومي الذي انبثق في  مصر العظيمة.

نشهد هذه الايام سلسة مواقف زائفة تتبناها المؤسسة الرسمية في إيران للدعوة إلى إقامة نظام ديني شمولي في مصر مثل الذي اصبح وبالا على الشعوب الايرانية حيث قمع جميع مظاهر الديمقراطية بقساوة تفوق التي مارسها النظام المصري السابق.
إننا اذ نخشى على ثورة ابناء النيل من إختراق يد الغدر لها وسرقة ثمارها التي قدمها ابناء مصر لأحرار العالم نؤكد زيف ما يطلقة النظام المستبد في إيران و ندعو الى توخي الحيطة والحذر من هذه المواقف الكاذبة التي يتبناها النظام الديني المستبد لإحتواء الغضب الشعبي المتفاقم في البلد الذي يعيش ظروفا اسوء مما كانت عليه مصر مبارك.

ونؤكد ضرورة الاهتمام بمواكبة التطورات الدقيقة التي تمر بها المنطقة و ندعو جماهير شعبنا الى حشد طاقاتهم والاستعداد للمطالبة بحقوقهم القومية معتبرين ثورة مصر نبراسا قوميا للاطاحة بالطغاة والظالمين ورفض ا
لهوان و الذل والخنوع امام غاصبي حقوق شعبنا الانسانية.

19 – 2 - 2011